محل تبلیغات شما

نـــــــــــازنــیـــــــــن مــــــــــــــن



آوازه

نفس عشق تو این جاست خبر کن همه را
نام تو زیب دل ماست خبر کـن همه را

موج طوفان وفــــــــــــا در نگهت میبینم
دیده ات مرهم غمهاست خبر کن همه را

بت پرستیدم و شــــد شهر به شهر آوازه
یار من از همه زیباست خبر کن همه را

گفته اند ی بوســـــه عجب شیرین است
آرزویم شب و روز است خبر کــن همه را

عطر گلهای شقایق همــــــه جا پیچیده
پیکرت بستر گلهاست خبر کن همه را

نام تو ورد زبان است بگویم چـــــه نگویم
دیده از هجر تو دریاست خبر کن همه را

عشق شاعر به خــــــدا روح مقدس دارد
غزلش گوهر والاست خبر کن همه را


قطره ای اشک چو دیدید همه جا دفن کنید
غصه و درد عزیزان مــــــــــرا دفن کنید

یک جــــهان عشق در این عــالم زیبا پیداست
آنکه بی مهر و وفا گشت . شما دفن کنید

ناله ای کودک بیمار مــــرا غمگین کرد
هر کجا ظلم و ستم بود . بیا دفن کنید

نیست در مذهب ما راه کج و پر خم و پیچ
قبله گـر کج شده است شیخ و ملا دفن کنید

پـــدر پیر دلـــــم حرف وفــــــــا یادم داد
هر که بشکست دلی بی سر و پا دفن کنید

جهل میثاق همه در بدری خاک بسریست
جاهل و فتنه گر و کذب و ریــا دفن کنید

میرویم ما همه ای وای غرورتو چی است
دل مبندید به عالم همه را دفـن کنید

تا بهار ریشه کند عشق در این کوچه ای ما
دو سه زیبا غزل از دفتر مــــــــا دفن کنید


آرزو

گر توانی تــو بیا صبح بهارانم باش
باغ و بوستان دلم عطر گلستانم باش

بیکسی رنج دل خسته و دیوانه ای ماست
جان فــدای تو، بیا دلبر جانانم باش

آیت چشم تو زیباست برایم بفرست
من که پیغمبر عشقم تو قرآنم باش

هر شب و روز به شعرم نفس تازه ببخش
مطلع هـر غزلم حــرمت ایمانم باش

آتشی گــر به تن ما زدی عیبی نیست
سقف ویران شده ای خانه ای ویرانم باش

من که در ماتم گلهای خزان می گریم
تو بیا در من و چون تازه گلِ جانم باش


گلریز

  • جانانه ای من قصه ای پائیز قشنگ است
  • با بودن تو شــام غــم انگیز قشنگ است

  • بنویسم هزاران غـــــزل ناب برایت
  • گر عاشق من باشی همه چیز قشنگ است

  • لبخــند بنشانید به لبی جــــوهر دین است
  • هرگز مشکن دل .بپرهیز قشنگ است

  • هر گوشه هنوز برف غمت بر سر ما است
  • با عشق تو هــــر روز گلاویز قشنگ است

  • نیستی جـهان ارزش خــاشاک ندارد
  • در مقدم تو کوچه ای گلریز قشنگ است

  • هنگام نماز بوسه زنم سـاغر لب را
  • آری بخدا صبح سحر خیز قشنگ است

نیت .

شعر امروز مرا کاش بخوانی نروی
قصه ای عشق مرا خوب بدانی نروی

منکه همسایه ای خشکیده ای یک باغ گلم
کاش چنـد بوسه ای گرمی بنشانی نروی

بـه نیت دامن مهتاب گره ها زده ام
تو سحر آمده از لطف بمانی نروی

جان من بسته ای آن زلف پریشان تو است
خوب بگیر جان مــــــرا تا که توانی نروی

نفسم عطر گل غنچه ای لبها گرفت
شکر و شهد به کامم بچکانی نروی

داستان من و مجنون به شهر پیچیده
کاش کابوس غــــم ما برانی نروی


آرزو    .

میخواستم    که کنج دلت جای ما شود
آن زمزم لبان تو ما را دوا شود
میخواستم به پای کلامت نفس کشم
میخواستم که زخم دل من شفا شود
میخواستم خدا گل عیش هدیه ات کند
میخواستم زمین و زمانم دعا شود
میخواستم برای دلم  عشق من شوی
میخواستم که بود و نبودم  وفا شود
میخواستم دو بیت غزل مال  من شود
میخواستم که شعر ترم خوش نوا شود
میخواستم که حرف دلم را تو گوش کنی
قلب تو از برای غمم  آشنا شود
گفتند که از جفای کسان دل شکسته ای
پشت و پناه قلب تو لطف خدا شود
این است آرزوی دلم از خدای عشق
هرکس  شکست دلی به بلا مبتلا شود


رقــص  .
آمدی عشق  در این خانه ای جان میرقصد
چه بگویم همه جا و مکان میرقصد
دیده باز کن که ببوسم غم چشمان ترا
اشک در صورت من دامن مان میرقصد
نفس عشق عجب غلغله بر پا کرده
سر جدا دست جدا روح و روان میرقصد
یک گلی گفت به بلبل چه شده   . وقت سحر
سخنت چیست چرا پیر و جوان میرقصد   ؟
حرفی از دل چه بگویم چه نگویم تو منی
بسکه خوبی بخدا باغ جنان میرقصد
قول دادم که ترا مذهب و دینم گویم
صوفی و شیخ و ملا پیر مغان میرقصد


دیــــــده  به  در   

یاد دو چشم مست تو شور و نوا به پا کند
زمزم آن لبان تو درد مرا دوا کند
پاک مکن ز لوح دل حرف وفا و عشق را
عشق اگر نفس کشد غلغله ها به پا کند
جان منی عزیز من حرف ریا نخوانده ام
دست من است و دامنت تا که خدا صدا کند
شام دلم سحر نشد خنده مکن به حال من
کی به کجا شنیده ای دیگری دل شفا کند
 خانه ای ما پر از غم است  عشق جهان به کام تو
وای مباد که دیگری سخت به تو جفا کند
درب شکسته ام شکست بسکه به در دو دیده بود
نام  ترا ز یاد برم کمک من خدا کند


نا خــــــدا 

حرف دروغ نیست دل از ما گرفته ای
ای نو بهار عشق چه زیبا گرفته ای
ساحل نشسته ام بگیر در برت مرا
ای نا خدا حرمت دریا گرفته ای
من در عزای اشک تو پوشیده ام سیاه
تو حسن  ماه و  اختر شبها گرفته ای
غربت که از برای غمم باده میدهد
 تو روزگار  این می و مینا گرفته ای
فردا هوای یاد  تو در دشت زندگیست
از لاله  ها  سرخی گلها گرفته ای
جایی ندیده ام که نباشد نشان  عشق
ای نازنین  تو  گوشه ای هر جا گرفته ای
غرق دوچشم مست تو هستم بگو به خلق
ای   آشنای دل       دل ما را گرفته ای 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین جستجو ها