رقــص .
آمدی عشق در این خانه ای جان میرقصد
چه بگویم همه جا و مکان میرقصد
دیده باز کن که ببوسم غم چشمان ترا
اشک در صورت من دامن مان میرقصد
نفس عشق عجب غلغله بر پا کرده
سر جدا دست جدا روح و روان میرقصد
یک گلی گفت به بلبل چه شده . وقت سحر
سخنت چیست چرا پیر و جوان میرقصد ؟
حرفی از دل چه بگویم چه نگویم تو منی
بسکه خوبی بخدا باغ جنان میرقصد
قول دادم که ترا مذهب و دینم گویم
صوفی و شیخ و ملا پیر مغان میرقصد
درباره این سایت